Sunday, June 9, 2013

شاکی «مهدی هاشمی » از توتال، غرضی و روحانی می‌گوید

مهدی هاشمی، نقطه مشترک دو پرونده «توتال» و «اخاذی و مباشرت در آدم‌ربایی» در کانادا است. نقطه مشترک دیگر، اتهام‌های «دریافت رشوه هاشمی از توتال»، و «درخواست رشوه ۵۰ میلیون دلاری از بوذری» است.


هاشمی‌ رفسنجانی‌

مهدی هاشمی، نقطه مشترک دو پرونده «توتال» و «اخاذی و مباشرت در آدم‌ربایی» در کانادا است. نقطه مشترک دیگر، اتهام‌های «دریافت رشوه هاشمی از توتال»، و «درخواست رشوه ۵۰ میلیون دلاری از بوذری» است.


خودنویسنام هوشنگ بوذری اگر شکایتش از مهدی هاشمی بهرمانی به نتیجه‌ای نمی‌رسید، به فراموشی سپرده می‌شد. اما خروج مهدی هاشمی از ایران، و عمومی شدن دادخواست علیه هاشمی و پاسخ‌گویی شریک فرزند رفسنجانی به ادعاهای بوذری، احتمالا از جمله عواملی بوده که دادگاه عالی انتاریو را متقاعد کرده که فرزند «رفسنجانی کوچک» بدون دلیل نامه دادگاه را بی‌جواب گذاشته و از خود دفاعی نکرده است. همین منتهی به صدور حکمی شد که او را به پرداخت بیش از ۱۳ میلیون دلار خسارت به هوشنگ بوذری که از نظر دادگاه، قربانی خشونت شده بود، محکوم کرد. بوذری، مشاور سابق وزارت نفت که از سال ۱۳۶۷ در خارج از ایران شرکت مشاوره نفتی راه‌اندازی کرده بود، در سال ۱۳۷۲ به مدت تقریبی ۸ ماه، در زندان‌های وزارت اطلاعات شکنجه و بازجویی شد. او هنوز بعد از بیست سال به خاطر عوارض بدرفتاری‌ها، تحت معالجه قرار دارد.هوشنگ بوذری در شکایت و نیز در شهادت‌نامه خود به «اخاذی» مهدی هاشمی بهرمانی اشاره کرده است. شکایت اولیه بوذری از دولت جمهوری اسلامی زمانی طرح شده بود که کسی چیزی از پرونده‌های «توتال» و «استات‌اویل» نمی‌دانست، اما آشنایی بیشتر کانادایی‌ها با این دو پرونده، شرایط را برای درک بهتر شکایت بوذری از متهم اصلی این دو، فراهم کرد.هوشنگ بوذری که تا پیش از خروجش از ایران در سال ۶۷، مشاور وزارت نفت بود، غرضی، یکی از وزرای نفت کابینه موسوی که اینک کاندیدای ریاست جمهوری است را می‌شناسد، چون مشاورش بوده. او همچنین در سال‌های ۶۰ و ۶۱ در مجلس، با حسن روحانی، آشنا شده بود.طرح مجدد پرونده توتال و نیز نامزدی غرضی و روحانی، بهانه‌ای شد تا به سراغ هوشنگ بوذری در کانادا برویم.


 


 خودنویس: آقای بوذری؛ دانسته‌های شما از ورود شرکت توتال به معاملات نفتی و گازی ایران در ابتدای دهه ۹۰ چیست؟


بوذری: ماجرا ابتدا بر می‌گردد به سابقه کار و ارتباط شرکت توتال با جمهوری اسلامی؛ که اندکی بعد از رهایی من از زندان در اواخر سال ۱۳۷۳ بود.


[بر اساس شنیده‌های من از مشاوران مختلف نفتی]، این شرکت در چندین مورد با جمهوری اسلامی و در حقیقت مهدی هاشمی وارد مذاکره شد. در آن زمان آقای مهدی هاشمی در بیست و سه، چهار سالگی به عنوان بنیان‌گذار و مدیر عامل  شرکت تاسیسات صنایع دریایی که در حقیقت بازسازی سکوهای نفتی جزیره سیری در خلیج فارس را بر عهده داشت، منصوب شده بود و بعد از آن هم با شرکت توتال بر سر پروژه‌ی فاز دو و سه پارس جنوبی وارد مذاکره شد، و این در حالی بود که پیش از آن قراداد این پروژه‌ها توسط من به امضا رسیده بود[که بعد از زندانی شدن من لغو شد]. سر همین ماجرا هم برای من پاپوشی درست شد و من را به شیوه آدم ربایی روانه‌ی زندان توحید کردند. تا آنجایی که من اطلاع دارم، بین شصت تا هشتاد میلیون یورو هم در ارتباط با این دو روژه به آقای مهدی هاشمی پرداخت شد. از این ماجرا برای نخستین بار در سال ۲۰۰۷  مطلع شدم و از منابع مختلف در مورد صحت و سقم آن پرس و جو کردم، سپس از سوی مقام‌های کشورهای مختلف مورد سوال قرار گرفتم و واقع امر آن است که توافق‌نامه و حکم اجرایی که روز چهارشنبه ۲۹ ماه می جاری صادر شده در دو بخش است؛ بخش نخست آن است که شرکت توتال پذیرفته که به یکی از نزدیکان مقام بلند پایه ایرانی و مسوول آن شرکت «رشوه» پرداخت کرده است و در بخش دوم نیز پذیرفته که مبلغی در حدود چهار صد میلیون دلار به ایالات متحده جریمه پرداخت کنند ۱۵۸ میلیون دلار باید به دایره مبارزه با ارتشا و فساد مالی در دایره مبادلات ارزی آمریکا پرداخت شود و مابقی نیز به وزارت دادگستری.


از سوی دیگر، شرکت توتال با این پذیرش قبول کرده است عملی که انجام داده یعنی «رشوه دادن به فرزند یکی از مقامات بلند پایه» یا همان «مهدی هاشمی»، مرتکب عملی غیر قانونی شده است و تعهد داده است که دیگر چنین اقدامی نکند. اما در این میان نکته‌ای که جالب توجه است، قبول پرداخت حدود چهل میلیون دلار به آقای مهدی هاشمی به خاطر قرارداد بازسازی سکوهای جزیره سیری بوده درحالی که مبلغ کل قرارداد چیزی در حدود یکصد و هشتاد میلیون دلار بود در نتیجه برای آنکه آقای مهدی هاشمی به مبلغ مورد نظرش دست پیدا کند قرارداد بزرگ شد و به دویست و هشتاد میلیون دلار افزایش پیدا کرد.


خودنویس: آقای بوذری، با توجه به توضیحاتی که ارایه کردید، آیا فکر می‌کنید ارتباطی ماهوی، و نیز زمانی میان پرونده «توتال» و پرونده شکایت شما از مهدی هاشمی وجود دارد؟


بوذری: ارتباط مستقیمی وجود ندارد. در سال دو هزار و هفت مقام‌های آمریکایی تحقیقات خود از شرکت فرانسوی توتال را آغاز کردند و بعد از شش سال، شرکت توتال پذیرفته در ازای پرداخت مبلغ یاد شده پرونده‌اش مختومه بشود. نمونه‌ی دیگر هم شرکت نروژی استات اویل است که [گفته می‌شود از طریق واسطه] حداقل پانزده میلیون دلار به آقای مهدی هاشمی رشوه پرداخت کرده بود و وقتی این موضوع در دادگاه به اثبات رسید استات اویل پذیرفت تا با پرداخت جریمه‌ای معادل بیست و یک میلیون دلار پرونده اش مختومه شود.


خودنویس: زمانی که مهدی هاشمی به ایران بازگشت، برخی گمانه‌ها از این قرار بود که وی به خاطر گریز از حکم دادگاه و محکومیت‌های احتمالی بعدی به ایران مراجعت کرده است.       


بوذری: بخش جزایی حکم دادگاه علیه مهدی هاشمی یعنی دست داشتن در آدم ربایی و شکنجه و اخذ رشوه که در دادگاه اونتاریو صادر شده علیه شخص مهدی هاشمی نیست و بر علیه اموال وی صادر شده است، در آن دادخواست علیه هفت نفر به عنوان شکایت شده است که اکبر هاشمی رفسنجانی و محسنی اژه‌ای و فلاحیان هم از آن جمله‌اند. در این میان دادگاه در مورد آقای اکبر هاشمی رفسنجانی به نتیجه صد در صد رسیده و ایشان به دلیل نادیده گرفتن احضاریه‌های پی در پی تحت تعقیب هستند. در این میان آقای مهدی هاشمی مطلع شده بود که تحقیقات جزایی در موردش آغاز شده و ممکن است نتیجه این تحقیقات چندان خوشایند نباشد و قطعا بودن در زندان اوین را به تحمل زندان‌های انگلیس یا کانادا ترجیح داده است.


خودنویس: آقای بوذری؛ از پرونده و شکایت شخص شما علیه مهدی هاشمی چه خبر؟


بوذری: تنها خبر جدیدی که وجود دارد این است که  وقتی مهدی هاشمی بعد از هشتاد و چند روز از زندان اوین آزاد شد وکلایش دادخواستی علیه من به دادگاه دادند مبنی بر اینکه حدود هفده هزار دلار بابت هزینه اقدامات حقوقی آنها، پراخت کنیم. این در حالی است که برابر برآورد تیم حقوقی ما آقای مهدی هاشمی تا به  امروز بیش از دویست و پنجاه هزار دلار هزینه، برای اقدامات حقوقی این پرونده پرداخت کرده است. با این حال در بیست و هفتم ماه می، دادگاه به دلیل وجود حکم محکومیت، تقاضای وکلای مهدی هاشمی را مورد توجه قرار نداد. که این مساله هم [به نحوی] پیروزی برای ما به حساب می‌آید.


خودنویس: آقای بوذری لابه لای سوابق‌تان به جایی بر می‌خوریم که مشاور محمد غرضی، نامزد تایید صلاحیت شده انتخابات یازدهم بوده‌اید…


بوذری: بله این موضوع درست است و من مشاور ایشان در امور بین الملل بودم  و از سال شصت و سه، زمانی که وزیر نفت در دولت میرحسین موسوی بود به مدت یک‌سال از نزدیک با وی کار کردم. برداشتی که از آقای غرضی دارم اصلا منفی نیست و معتقدم که وی درک بسیار بالایی از امور بین‌الملل داشت و با خوش‌رویی مشورت‌ها را می‌پذیرفت. موضوع دیگر بدنه کارشناسی نسبتا قوی‌ای بود که غرضی در وزارت نفت ایجاد کرده بود و با توجه به شرایط جنگی می‌شود که گفت که حضورش در وزارت نفت به نفع منافع ملی کشور بوده است. اما [از نقطه نظر حقوق بشری و سوابق پیشین او]، می‌دانم که غرضی در برنامه دستگیری فرزند آیت الله طالقانی به همراه رفیق‌دوست سهیم بوده است.


خودنویس: این روزها، چند بار اسم «حسین فریدون» به میان آمده. گفته شده او را هم خوب می‌شناسید.


بوذری: بله… حسین فریدون برادر کوچک حسن روحانی است.


خودنویس: منظور شما همین آقای حسن روحانی نامزد «اصلاح‌طلب» انتخابات ریاست جمهوری است؟ با این دو هم مرتبط بودید؟


بوذری: متاسفانه بله، زمانی ارتباط بسیار نزدیکی با حسن و برادر کوچکتر یعنی حسین داشتم. حسین در آن زمان جوان بسیار فرصت‌طلب و آسیمه سر و به معنای کلمه «یاغی» بود که در جمع دوستان و آشنایان هم به «یاغی گری»[و مسائل منفی اخلاقی] شهرت داشت و با برادر بزرگتر یعنی حسن روحانی در سال‌های شصت و شصت یک چندین مسافرت خارج از کشور همراه هم بودیم. در آن زمان حسن روحانی در مجلس شورای اسلامی بود و من هم عضو تیم مشاوران بین الملل مجلس شورای اسلامی بودم و به منظور انجام مذاکرات بین المجالس چندین سفر به آسیای جنوب شرقی و اروپا کردیم. در مجموع، شناختی که از این دو برادر دارم این است که هر دو بسیار بسیار بیشتر از آنچه که هستند خود را معرفی می‌کنند و تعجب من از این است که چطور بخشی از اصلاح‌طلب‌ها تصور کرده‌اند که حسن روحانی، گنجینه نهفته‌ای است که بروز کرده در حالی که وی ادعا می‌کند در دانشگاهی در بریتانیا درس خوانده، آن زمان‌ها کلمه‌ای انگلیسی بلد نبود و مدرکی هم دارد از دانشگاه نامعتبری است که گفته می‌شود آقای جک استراو وزیر امور خارجه انگلیس سال‌ها قبل از آنکه به وزارت برسد افتتاح کرده بود. این دانشگاه خصوصی است و مذهبی که در اسکاتلند است و کوچکترین اعتباری هم ندارد. در مورد برادر کوچکتر هم می دانم که دیپلم دبیرستان را هم با سختی گرفته، منتهی از سال هفتاد و پنج به مدت چهار سال پست سفارت ایران در مالزی را اشغال کرده بود و بعد از آن هم به سازمان ملل متحد در نیویورک منتقل شد و شش هفت سالی به عنوان یکی از سفرای ایران در امور امنیتی در سازمان ملل بود. سابقه امنیتی وی هم به زمانی بر می‌گردد که آقای ری‌شهری وزیر اطلاعات بود و حسین روحانی به عنوان معاون تدارکات وزارتخانه مشغول به کار شده بود.


خودنویس: آقای بوذری شما در حال حاضر به عنوان فرد مورد غضب خانواده هاشمی شهرت پیدا کرده‌اید. هم از جمهوری اسلامی هم شکایت کرده‌اید و هم از هاشمی رفسنجانی و پسرش، فلاحیان و اژه‌ای و بازجویان وزارت اطلاعات. اگر آقای غرضی به ریاست جمهوری رسید به ایران بر می‌گردید؟ یا اینکه اگر مهدی هاشمی با شما چنان نمی‌کرد آیا باز هم با جمهوری اسلامی همکاری می‌کردید؟


بوذری: برای پاسخ به این سوال باید اول روشن کنم که من بعد از سال ۶۷ با جمهوری اسلامی کوچکترین همکاری‌ای نداشته‌ام، بلکه من به عنوان مشاور صنایع نفت و گاز برای شرکت‌های خارجی در منطقه خاورمیانه که ایران هم جزو آن هاست کار می‌کردم. شاید اگر چنین رفتاری با من نمی‌شد، همچنان به کار خودم ادامه می‌دادم، اما دیگر نه.



شاکی «مهدی هاشمی » از توتال، غرضی و روحانی می‌گوید

No comments:

Post a Comment